
برایت نامی سراغ ندارم – ۷ (خط روایت)
روز اول که رسیدیم فهمیدم دستمان بلحاظ امنیتی حسابی بسته و خبری از سوژه جدی نیست. از ایران پیام میرسید که این ها ۱-۲-۳ خط روایت است و حول اینها بنویسید. در سوریه هم جلسات متعددی برگزار میشد که حرف از خط روایتهای متنوعی میزد. یکی از مسئولین که کلا معتقد بود بروید این کارها زمانش پنج سال دیگرست که گرد و خاک جنگ فروکش میکند. ........
مشاهده »
بیروت، ایستاده در غبار - ۳۲
ادامه روایت گفتگو با علا القبیسی؛ لبنان یکی از آزادترین کشورهای دنیا در حوزه رسانه است؛ این نظرِ علاء القبیسی است. علاء میگوید پیش از این که دوبی در حوزه رسانه رشد کند، مهمترین ساختمانِ الجزیره و العربیه در بیروت بود. اینجا برای تاسیس رسانه، محدودیت خاصی وجود ندارد؛ فیلترینگ هم......
مشاهده »
جای بدی را برای انداختن موشک انتخاب کردی...
نمیدانم بخندم یا برای شهدای پدافند ناراحت باشم. البته به قول شهید مصطفی صدرزاده گریه ندارد! شهادت است دیگر. الله یرحمهم. حالا خنده برای چه؟ به خوزستان موشک میزند. کجا؟ خوزستان ........
مشاهده »
آرایشگر جهادی
اسم آرایشگاه زنانه که میآید، ذهن آدم میرود سمت آرایشهای غلیظ و دور از عرف. اما این آرایشگاه زنانه با بقیه فرق میکند. هر بار که به خانه مادرم سرمیزنم، باید به خانم آرایشگر هم سربزنم. چند سالی هست که میشناسمش. خانمی آرام و موقر، مهربان و فهمیده......
مشاهده »
بیروت، ایستاده در غبار – ۲۱ (شنبه در کنیسه!)
با صدای: علی فتحعلیخانی محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا
مشاهده »
رفیقِ شهیدم
معصومهی شهید، هم اهل دانش بود و هم اهل ایمان و قرآن و معنویّات. هم اهل هجرت بود و هم اهل جهاد در تمام شاخههای آن: ......
مشاهده »