شنبه, 28 تیر,1404
جستجوی پیشرفته
چهار شنبه, 22 اسفند,1403

ادبیات فلاکت یا بشارت

وقتی هر روز تصاویر مشکلات نازحین را پخش می‌کنیم و بدبختی‌ها را روایت می‌کنیم ناخواسته ادبیات بشارتی جای خود را به ادبیات فلاکتی می‌دهد.

مشاهده »
سه شنبه, 21 اسفند,1403

من یک روزه‌اولی‌ام!

سحر که بیدار شدم، هنوز خواب تو چشم‌هایم بود. دست‌هایم را مشت کردم، چشم‌هایم را مالیدم و خمیازه کشیدم. مامان گفت: "خوب بخور که تا شب گرسنه نشی!"

مشاهده »
دوشنبه, 20 اسفند,1403

روزه اولی

امیرعباس گفت: «مامان، شربت درست کردی؟ آخه فردا تشنه‌ام می‌شه» چون روزه اولی‌ است، یک‌کم نازش رامی‌کشم تا بیشتر بهش بچسبد. گفتم: «آره درست کردم ولی روزه یعنی همین تشنگی و گرسنگی کشیدن».

مشاهده »
یکشنبه, 19 اسفند,1403

خواب شیرین

توی تاریکی به سمت آشپزخانه می‌روم و ۳ تا لیوان شیر گرم دست بچه‌ها می‌دهم. محمدعلی و فاطمه‌سما با ولع می‌خورند. اما فاطمه‌یاس با ناز لیوان را نگاه می‌کند.

مشاهده »
شنبه, 18 اسفند,1403

کلمات تکراری

بعد از چند ساعت بیداری و گریه، به هر ضرب و زوری که هست محمدعلی می‌خوابد؛ اما باز با کوچکترین تقه و صدایی، مستعد بیدارشدن است. چرا این بچه اینقدر بدخواب شده!؟

مشاهده »