چهار شنبه, 05 آذر,1404
جستجوی پیشرفته
جمعه, 11 آبان,1403

جای بدی را برای انداختن موشک انتخاب کردی...

نمی‌دانم بخندم یا برای شهدای پدافند ناراحت باشم. البته به قول شهید مصطفی صدرزاده گریه ندارد! شهادت است دیگر. الله یرحمهم. حالا خنده برای چه؟ به خوزستان موشک می‌زند. کجا؟ خوزستان ........

مشاهده »
جمعه, 11 آبان,1403

آرایشگر جهادی

اسم آرایشگاه زنانه که می‌آید، ذهن آدم می‌رود سمت آرایش‌های غلیظ و دور از عرف. اما این آرایشگاه زنانه با بقیه فرق می‌کند. هر بار که به خانه مادرم سرمی‌زنم، باید به خانم آرایشگر هم سربزنم. چند سالی هست که می‌شناسمش. خانمی آرام و موقر، مهربان و فهمیده......

مشاهده »
جمعه, 11 آبان,1403

بیروت، ایستاده در غبار – ۲۱ (شنبه در کنیسه!)

با صدای: علی فتحعلی‌خانی محسن حسن‌زاده | راوی اعزامی راوینا

مشاهده »
جمعه, 11 آبان,1403

رفیقِ شهیدم

معصومه‌ی شهید، هم اهل دانش بود و هم اهل ایمان و قرآن و معنویّات. هم اهل هجرت بود و هم اهل جهاد در تمام شاخه‌های آن: ......

مشاهده »
جمعه, 11 آبان,1403

کهف گمنامی

خانم قوامی از فعالان فرهنگی شهر شیروان نزدیک شد، با لبخند بسته رو باز کرد، گفت: این سرویس طلا با چند واسطه به ما رسیده تا نام و نشانی از اهدا کننده‌اش نداشته باشیم. ارزش این هدیه معادل ۳۰۰میلیون تومنه، تنها برای ما یه دست نوشته باقی گذاشته‌اند که براتون می‌خونم...

مشاهده »
جمعه, 11 آبان,1403

بیروت، ایستاده در غبار - ۳۱

همه‌چیز در یک لحظه اتفاق افتاد؛ مثل زلزله. دو هزار و چند جفت چشم و دست، آسیب دیدند. تا پیش از ماجرای پیجرها، مجروحیت و شهادت، این‌جا جای تبریک داشت اما بعدش، دلِ آدم‌ها برای این همه بچه‌حزب‌اللهی‌ِ مجروح، سوخت؛ برای اولین‌بار. بخشی از تشکیلات سری حزب‌الله سر ماجرای پیجرها لو رفت. آدم‌ها توی کافه نشسته بودند که ناگهان انفجار...

مشاهده »