چهار شنبه, 05 آذر,1404
جستجوی پیشرفته
دوشنبه, 07 آبان,1403

خواهرانه‌ای با طعم لبنان

وصفش را قبلا خیلی شنیده بودم، از اینکه توی کار خیر است و خیریه دارد. هر جا نیاز به کمک باشد سریع خودش رو می‌رساند و مامان ۴تا بچه است. خیلی دوست داشتم ببینمش، ولی قسمت نشده بود.......

مشاهده »
دوشنبه, 07 آبان,1403

برایت نامی سراغ ندارم - ۵ (انفجار وهمی)

شیعیان لبنانی با همه پرستیژ و کلاسی که برای خودشان قائلند در مقابل ایرانی‌ها تواضع و محبت خاصی دارند. مدل دوست داشتنشان هم اینجوری است که اگر هر جا صدای ایرانی جماعت را بشنوند بی‌پروا با نگاه دنبالش می‌کنند. انگار منتظرند حرف جدیدی بشنوند. .......

مشاهده »
دوشنبه, 07 آبان,1403

برای خودم متاسفم

اصلا برایم قابل درک نبود. مدام با خودم تکرار می‌کردم که چگونه دلش آمد این کار را کند. قرار بود هرکس از بچه‌ها درصدی از حقوقش را برای کمک به مردم فلسطین بدهد. از آنجایی که هیچوقت خرجم با دخلم نمی‌خواند پیام را نادیده گرفتم......

مشاهده »
دوشنبه, 07 آبان,1403

نذر سفره‌های عزیزجون

بچه که بودیم جمعه‌ها عزیزجون غذا که می‌پخت می‌گفت نذری هست و هر جمعه به نیت، ائمه اطهار و پیامبران عزیزمان بود... یکی از اسم‌های شهدای کربلا را هم می‌گفت......

مشاهده »
دوشنبه, 07 آبان,1403

هم‌سرنوشتی - ۳

با آقای محمد و خانواده‌اش می‌رویم زیارت حضرت رقیه(س). تمام مسیر، در، دیوار و بازار برایم تازگی دارد‌. در ویترین اکثر مغازه‌ها، عکس سید حسن نصرالله به چشم می‌خورد. در راه به خانه‌ای می‌رسم که ورودی خانه‌اش اسم شهید مدافع مدنی‌شان؛ الشهید البطل حسن شراره را نوشته است. شهدای جنگ سوریه، قصه‌های عجیب غریبی دارند. ......

مشاهده »
دوشنبه, 07 آبان,1403

آغوش داغداران

ساعت از سه گذشته بود، که خبر رسمی شهادت سید آمد، نگرانی به داغ بدل شد و قلب همه‌مان را سوزاند. با مترو از ایستگاه مفتح به سمت ایستگاه ولیعصر (عج) راه افتادم. تجمع در میدان فلسطین بود. ......

مشاهده »