شنبه, 15 شهریور,1404
جستجوی پیشرفته
پنجشنبه, 03 آبان,1403

بیروت، ایستاده در غبار - ۲۵ (جنگِ آوارگان!)

منهای تبادل آتش، این‌جا انگار آوارگان‌اند که بخش مهمی از سرنوشت جنگ را تعیین می‌کنند. نزدیکِ یک میلیون نفر از مردم جنوب آواره شده‌اند. ضاحیه ۹۹ درصد، بقاع ۶۰ درصد، بعلبک و هرمل ۵۰ درصد، صور ۹۹ درصد و صیدا ۸۰ درصد؛ این گمانه‌هایی است از خالی شدن جمعیت مناطق شیعه‌نشینِ لبنان.....

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

ضیافت‌گاه - ۱

هنوز هم مرددم. حتی حالا که نشسته‌ام توی ماشین اداره و ‌۲۰ دقیقه بیشتر تا تهران راه نیست و آقای نوری دو ساعتی هست که خوابیده و آقای اسماعیلی تازه بنزین زده. هنوز هم مرددم. . . ..

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

سیده رباب

زینبیه اوضاع برق خراب است. تصورش برای ما خیلی سخت است. برای شارژ گوشی‌هایمان می‌آییم‌ هتل سر کوچه. لبنانی‌ها خیلی خونگرم و مهربانند. سیده رباب موسوی مادر علی که دامادش از رزمنده‌های مقاومت است و اسم‌نوه‌اش را به عشق قهرمان ایرانی گذاشته قاسم حسابی با ما گرم گرفت تا جایی که به نشانه محبت قلیانش را به ما تعارف کرد!!!!......

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

در سایه مبارزه با صهیونیست‌ها

روزگار عجیبی دارم. مرتب نهاد جمله‌ای تکراری را خط می‌زنم و از نو می‌نویسم. عجب تکرار دردناکی‌ست!: زمینی که سوخته حکما دلش هم سوخته! آدمی که سوخته حکما دلش هم سوخته! . . .

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

برایت نامی سراغ ندارم -۲(زینبیه)

با صدای بالا رفتن کرکره دکان‌هایِ گذر، از خواب پریدم. اینجا محله‌ی زینبیه است و ما در طبقه دوم خانه‌ای ساکنیم که شرح بیشترش را بعداً می‌نویسم. دو روز پیش اول آبان نماز ظهر و عصرمان را توی نمازخانه فرودگاه دمشق خواندیم. سرتیممان گفته بود محمد برکات رفیقش می‌آید که ما را ببرد منطقه سیده زینب در استان ریف......

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

وداع با شهیده

نشسته بودم توی مترو، زن دستفروش داشت لوازم آرایش می‌فروخت. تبلیغ می‌کرد. خانوم خوشگلا، نمی‌خواین خوشگل‌تر بشید؟! به دور و برم نگاه کردم. رنگین‌کمان بودند انگار. صورتک‌هایی که دیگر جایی برای نقاشی جدید نداشت. زن می‌گفت فلان چیز ضدآب است، ۲۴ساعته. ..

مشاهده »