
چهار شنبه, 11 تیر,1404
آتشبس، در تراس کوچک خانهی ما
تراس، پناه کوچکی بود برای حدیث، دختر هشت سالهام. جایی برای بازی، خیالبافی و ساختن جهانی که خودش فرمانروایش بود. با لگوهایش شهر میساخت...
مشاهده »
چهار شنبه, 11 تیر,1404
فهمیدیم لرزش پاها از چیست
در همان حال که چای تعارف میزد، گفت: فهمیدین که زلزله آمد...؟!
مشاهده »
چهار شنبه, 11 تیر,1404
خدای همیشگی
وقتی مامان روسریاش را سر میکند و میگوید: «خدا بزرگه» و آرام میرود بخوابد...
مشاهده »
چهار شنبه, 11 تیر,1404
پیکان وانتِ مشکوک
از کنارش که رد میشدم به صورتش نگاه کردم. راننده مردِ نحیفی بود با صورتی سرد و بی روح، که به جز روبرویش چیزی را نمیدید. جلویش که درآمدم...
مشاهده »
چهار شنبه, 11 تیر,1404
رمضان رفت، محرم آمد
او رفته اما میراث مبارزه همچنان باقییست. انشاءالله در فرصتی دیگر برداشت خودم را از ابعاد استراتژیک و اصول و مبانی فکری او در قضیه فلسطین را خواهم نوشت...
مشاهده »
چهار شنبه, 11 تیر,1404
آقای مسئول هیئت
«من حسینیهای را قبول دارم که قهرمانانی بپرورد که با دشمن اسرائیلی در جنوب بجنگند.»
مشاهده »