
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
عادی زندگی کردن، به مثابه در خط مقدم جنگیدن
حالا نه پشت جبههای هست که بشود رفت و برای رزمندهها امکانات بستهبندی کرد، نه مرکز اعزامی هست که بشود رفت و اسم نوشت، نه صندوقهای کمک به جبههای هست که بشود تویش پول انداخت و نه هیچ راه دیگری که...
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
بیا غذاتو بخور...
از شروع حمله، یک جمله مدام در ذهنم چرخ میزند: "ما رأيت الا جميلاً."
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
یخ دلم آب شد
با آمدن خبر شهادت سردارها، دانشمندان، مردم و طفلهای بیگناه، شده بودم عین دوسال قبل که طوفان الاقصی شروع شد ...
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
جنگ است دیگر!
سعی میکردم از دیدن عنوان "شهید" کنار اسم سرداران و دانشمندهایمان فریاد نزنم...
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
شبهای تهران
چند ساعت دور زدن توی کوچهپسکوچههای خلوتِ نیمهشبِ تهران و تماشای شهر با جزئیات -با پسزمینه صدای دلانگیزِ شلیک پدافند- تجربه جالبی بود.
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
آش نذری
تو زمان جنگ مادرهای ما همینجا پشت جبهه آش نذری میپختند به نیت پیروزی رزمندهها...
مشاهده »