
سه شنبه, 27 خرداد,1404
دیدار با پیکرها
یکی یکی درب عقب خودروها را بالا میزنند. چهارنفری دو سمت تابوتهای فلزی را میگیرند، یاعلی میگویند، بلند میکنند و میبرند داخل. یک پیکر خیلی سنگین است...
مشاهده »
سه شنبه, 27 خرداد,1404
من بیرحم نیستم
آنها روزی بر فراز تپهها صندلی گذاشتند، با نوشیدنی در دست، فروپاشی غزه را تماشا کردند؛ و با استشمام بوی خون، هارتر شدند...
مشاهده »
سه شنبه, 27 خرداد,1404
تد في الأرض قدمک، اشرفی!
اولین واکنشم پیدا کردن طراح گرافیک بود. امیدوار بودم آقای مدنی هم مثل من نمازصبحش را آخر وقت خواندهباشد و بیدار باشد
مشاهده »
سه شنبه, 27 خرداد,1404
از آبادان ۱۱۶۰ تا شبکهٔ خبر
«اینجا رادیو آبادان است و آبادان میماند.»
مشاهده »
سه شنبه, 27 خرداد,1404
دنیای سادهٔ بچهها
ساعت هفت و نیم صبح بود که چشمانم را باز کردم با صدای همسرم، شمرده و لرزان: «پاشو... باقری رو شهید کردن.»
مشاهده »
سه شنبه, 27 خرداد,1404
پسرِ آمل
هر چه میخوانمت تمام نمیشوی. خطبهخط ذوقزدهتر میشوم از داشتن همچون شمایی که یکهو واقعیت مثل سیلی محکمی، نبودنت را یادآوری میکند و من را در بُهت نداشتنت فرو میبرد.
مشاهده »