شنبه, 20 اردیبهشت,1404
جستجوی پیشرفته
جمعه, 21 دی,1403

خیلی آقایی بابایی

لحظه‌ای که به هوش آمدم در یک پیکان بودم. کسی به من می‌گفت: نخواب! اسمت چیه؟ نباید بخوابی! و من گفتم: بابایی... و خوابیدم

مشاهده »
پنجشنبه, 20 دی,1403

قطع ارتباطات در غزه در زمان جنگ...

صدای موشک‌ها مانند طوفانی سهمگین بر جانم نشست و در افکارم جرقه زد که "جنگ آغاز شده است"...

مشاهده »
چهار شنبه, 19 دی,1403

غزه... در وصف خستگی

دوست عزیزش را روی شانه‌هایش حمل می‌کند و به سمت گور دسته‌جمعی می‌برد. خسته‌ها کنار هم صف می‌کشند، گرسنه و ناتوان...

مشاهده »
سه شنبه, 18 دی,1403

تصمیمی کوچک، رزقی بزرگ

مگه نه این که کاری که برای رضای خدا باشه و توش اخلاص داشته باشی تاثیرش رو می‌ذاره؟ راستش در این یک سال گذشته سیم دلم به شهید هنوز وصل نشده بود...

مشاهده »
دوشنبه, 17 دی,1403

میرزاقاسمی برای حاج‌قاسم

در سوریه در شهر بوکمال بودم همه مرا «ابو حسن» صدا می‌زدند، یک روز خبر دادند حاج‌قاسم می‌خواهد بیاید اینجا، ما از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختیم...

مشاهده »
دوشنبه, 17 دی,1403

فلافل آوارگان در غزه...

غذای آوارگان بسته به محل اقامتشان متفاوت است، اما معمولاً شامل کنسروهای لوبیا، نخود، عدس و گوشت لانچون است؛ یا چیزهایی که از خیابان تهیه می‌شود...

مشاهده »