شنبه, 15 شهریور,1404
جستجوی پیشرفته
شنبه, 31 خرداد,1404

روز هشتم جنگ

محو شعار دادن‌ها بودم اما باید یک‌جایی برای نماز پیدا می‌کردم. انگار خود مسئولین مصلی و ستاد نماز جمعه انتظار چنین جمعیتی را نداشته بودند برای همین موکت کم آمده بود...

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

انفجار در بلوار

فریاد میزد و گریه میکرد. می‌گفت: «همه زندگیم نابود شد. همه داراییم رفت...»

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

خیلی‌ها ترسیده‌اند...

می‌روم‌ مسجدالحرام و خودم را می‌رسانم روبروی همان در. آن عقب ترش خانه‌ی عبدالمطلب است. خانه‌ی عهده‌دار و پرده‌دار کعبه.

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

کفش‌هایم کو؟

وقتی سیل راه بیفتد هر چیزی سر راهش باشد با خودش می‌برد...

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

اینجا مریوانه یا تهران!

«از سحر که صدا رو شنیدم گفتم اینجا مریوانه یا تهران!»

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

سربند مردمی

قرمه سبزی سر شب مانده را که خوردم، سوخت جامد به موتور ذهنم رسید که سربند یا منتقم درست کنم و ببندم به پیشانی شهدای شهر...

مشاهده »