چهار شنبه, 05 آذر,1404
جستجوی پیشرفته
پنجشنبه, 29 خرداد,1404

یک پُرس غذای حماسی

معلوم بود برنج‌هایش را با خیبرخیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون دم داده بود و کباب‌هایش را با زمزمه‌ی نصر من الله و فتح قریب باد زده بود.

مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404

خبرنگار

هیچ وقت به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد شغل من با شغل فرزند یکی از عالی رتبه‌ترین فرماندهان نظامی کشور یکی باشد.

مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404

علی و سردار

"خوش آمدی، پسرم! جوانانی مثل تو، امید آینده این سرزمین هستند."

مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404

عادی زندگی‌ کردن، به مثابه در خط مقدم جنگیدن

حالا نه پشت جبهه‌ای هست که بشود رفت و برای رزمنده‌ها امکانات بسته‌بندی کرد، نه مرکز اعزامی هست که بشود رفت و اسم نوشت، نه صندوق‌های کمک به جبهه‌ای هست که بشود تویش پول انداخت و نه هیچ راه دیگری که...

مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404

بیا غذاتو بخور...

از شروع حمله، یک جمله مدام در ذهنم چرخ می‌زند: "ما رأيت الا جميلاً."

مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404

یخ دلم آب شد

با آمدن خبر شهادت سردارها، دانشمندان، مردم و طفل‌های بی‌گناه، شده بودم عین دوسال قبل که طوفان الاقصی شروع شد ...

مشاهده »