چهار شنبه, 11 تیر,1404
جستجوی پیشرفته
پنجشنبه, 18 اردیبهشت,1404

روایت چایخانه - ۳

بازار روبوسی و دیدار داغ بود و من هم «دکتر سعید سلیمان‌پور» را همانجا یافتم و جویای دیگر همراهمان شدم که گفت به‌خاطر مشغلۀ کاری، برنامه‌اش جور نشد بیاید.

مشاهده »
پنجشنبه, 18 اردیبهشت,1404

روایت چایخانه - ۴

دو پیشانی چایخانه، یک برای خانمها و دیگری برای آقایان در نظر گرفته شده بود. یک‌طرف جای شستن استکانها بود و در کنارش جایی برای آبکشی استکانها و نعلبکی‌ها.

مشاهده »
پنجشنبه, 18 اردیبهشت,1404

روایت چایخانه - ۵

خودم را به او می‌رسانم و می‌گویم خسته نباشید. دستتان درد نکند، من جمع می‌کنم. می‌گوید می‌خواهم اسم مرا هم بنویسند!

مشاهده »
چهار شنبه, 17 اردیبهشت,1404

یک خواب، یک زیارت

«دو سه روز پیش بهش زنگ زدم و گفتم قراره پرچم امام رضا بیاد گالیکش. گفت که چند شب پیش، خواب دیده با لباس سفید داره یه پرچم سبز رو زیارت می‌کنه!»

مشاهده »
چهار شنبه, 17 اردیبهشت,1404

بی‌قرار و در صحنه

کمی بعد با خیال راحت برگشت؛ در حالی‌که اون روز، زمان استراحتش بود و می‌تونست برنگرده! خیلی دغدغه‌ی مریضا رو داشت.

مشاهده »
دوشنبه, 15 اردیبهشت,1404

به وقت کافه رستوران

آقای محمودی سر وقت دو دیگ غذا رفت و من هم بی تعارف جلوتر رفتم. از او پرسیدم: "ایده‌ی توزیع غذا برای همراهان مجروحین چطور به ذهنتون اومد؟"

مشاهده »