
از پارچه تا پرچم
یک پارچه سیاه توانست اسم هفتاد و تن از بهترینهای عالم را در قلب خود بنویسد.یک دهه بخشی از زیبایی یک هیئت باشد.هوای نجف را روی تاروپودش احساس کند.و حالا بالای سر قبر سید حسن نصرالله...
مشاهده »
امیدواری در روز تشییع سَیّدعزیز
اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایشان اقامه شد. همهش با خودم میگفتم: «حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار.»
مشاهده »
سهل نه؛ ممتنع!
همان وقتی که خواستم از زن غمگین رد بشوم چیزی توی سرم گفت دیگر فایدهای ندارد. وقتش شده است که با خودت روبرو بشوی. کورهٔ سوزان داغ را توی قلبت بپذیری و ...
مشاهده »
ما یک نفر
خلافِ جریان سیل جمعیت، راه میافتم. پیشنهادِ دوستی بود. اینطوری یکبار از کنار همه آدمهایی که آمده بودند برای وداع، رد میشدم؛ و از کنار تابوتهای روان هم؛ نزدیکیِ مُوَدِع و مُوَدَع...
مشاهده »
همه سید حسن را دوست دارند
در خانوادهشان حتی مادرِ این خانواده، متّفق القول بودند که هم حملهٔ حماس و حملهٔ حزبالله به اسرائیل از اساس اشتباه است و تاوانش این نسل کشیها و خرابههای بوجود آمده است.
مشاهده »
جان سخت
کداممان باور میکردیم با این همه داغ باز هم بایستیم. مگر داغ حاج قاسم کم بود؟
مشاهده »