شنبه, 15 شهریور,1404
جستجوی پیشرفته
دوشنبه, 15 اردیبهشت,1404

به وقت کافه رستوران

آقای محمودی سر وقت دو دیگ غذا رفت و من هم بی تعارف جلوتر رفتم. از او پرسیدم: "ایده‌ی توزیع غذا برای همراهان مجروحین چطور به ذهنتون اومد؟"

مشاهده »
یکشنبه, 14 اردیبهشت,1404

همراه با مردم

ساده و بی‌آلایش در جمع آتش‌نشان‌ها حاضر شده بود و به حرف‌هایشان گوش‌می‌داد؛ درست مصداق بارز همراه با مردم.

مشاهده »
یکشنبه, 14 اردیبهشت,1404

بشمار سه

"چادر رو برای نیروهای خودتون نصب می‌کنید؟" همان‌طور که حواسش روی بستن طناب چادر بود جواب داد: "نه! برای هرکسی که اینجا هست و نیاز به استراحت داره."

مشاهده »
یکشنبه, 14 اردیبهشت,1404

روی سرشان آوار می‌شد

آقای شهبازی همان‌طور که راهنما زد و پیچید به راست گفت: "با بررسی که داشتیم سقف بعضی از کلاس‌ها ریخته، شیشه‌های در و پنجره شکسته و صندلی تعدای از کلاس‌ها قابل استفاده نیست."

مشاهده »
یکشنبه, 14 اردیبهشت,1404

دوست آن دانم که گیرد دستِ دوست

چشم‌هایم را بستم در همان حین تلفن همراهم زنگ خورد. با کرختی نگاهی به صفحه‌ی روشن و خاموش آن انداختم. زهره بود دوست خوزستانی‌ام...

مشاهده »
شنبه, 13 اردیبهشت,1404

چرا خاموش نمی‌شود؟

درهای کانتینرها با حرارت بالایی که بهشون وارد شده و داشتن نوار درزگیرها کاملا چفت شدن. داخل اونا هم مواد سوختنی و کف کانتینرها هم از جنس چوب. آتش ‌نشان ها تنها می‌تونن...

مشاهده »