دوشنبه, 16 تیر,1404
جستجوی پیشرفته
جمعه, 22 فروردین,1404

کابوس

باز می‌کنم، زنده‌ام...راستی بچه‌هایم کجایند؟بی‌هدف می‌دوم...وای بچه‌هایم...

مشاهده »
جمعه, 22 فروردین,1404

وَ یُطعِمونَ الطَّعام...

بعد از ظهر، گرسنه و خسته رسیدیم تهران. غذایی هم نبود. به اندازه دو سه نفر غذا از تهِ دیگ‌ها جمع کردند.آقامهدی بشقاب‌ها را گذاشت جلوی منافقین.گرسنه از زندان آمدیم بیرون...

مشاهده »
پنجشنبه, 21 فروردین,1404

نگاه و دیگر هیچ...

مگر می‌شود آدم باشد و بگذارد زن و بچه‌های بی‌گناه گرسنگی و تشنگی بکشند؟ مگر می‌شود آدم رگ غیرتش سر جایش باشد و اجازه بدهد خون گلوی پسر شش ماهه‌ای به زمین بریزد و صاحب تیر، جان سالم به در ببرد؟

مشاهده »
پنجشنبه, 21 فروردین,1404

رقص مرگ اسرائیل

کاش کسی سر برآورد از این آوار انسانی و سید حسن را تکثیر کند در درون روح‌های آزاده جهان. با هر انفجار، باهر شهید، نبض‌ها تندتر می‌زند.انگار زمان بیشتر از قبل تقلا می‌کند.

مشاهده »
چهار شنبه, 20 فروردین,1404

سلطان روایت‌ها

عشق خودش قربانی روایت‌های اول است. روایتی که روکش اتو‌کشیده‌ای بر ابتذال تنانه‌ انداخته و اسمش را گذاشته عشق. بازش نمی‌کنم چون به گواه خود پهلوی‌ها و هم تاریخ، نه شاه و نه فرح آن‌قدرها سر به راه نبودند که دل در گرو عشق پاک بگذارند...

مشاهده »
سه شنبه, 19 فروردین,1404

ما به جای عید فطر به قربان رسیده‌ایم!

اولین گلوله دشمن به وسط فرش حال اصابت می‌کند. صدای بلند و محکم انفجار توی مغزم می‌پیچد. انگار خوابم، خانه هیچ آسیبی ندیده، زینب پشت سرم کفش‌هایش را در آورده وارد می‌شود.

مشاهده »